عقبماندگی ذهنی
عقبماندگی ذهنی یا ناتوانی عقلانی
تعریف کلی عقبماندگی ذهنی را به صورت اعمال هوشی بهطور قابل توجه کمتر از معمول همراه با نقایص رفتارهای تطابقی و تظاهر آن در سنین تکاملی ارایه شده است. (انجمن عقبماندگی ذهنی آمریکا) حیطههای تکاملی شامل موارد زیر میباشد:
حرکتی
تکلمی
شناختی
اجتماعی
فعالیتهای روزمره زندگی
با توجه به اینکه ۲۵/۲ درصد افراد جامعه بهره هوشی کمتر از ۷۰ دارند و تعداد زیادی از این افراد دچار اختلالات تطابقی هم هستند که تعریف عقبماندگی ذهنی را شامل میشود لذا عقبماندگی ذهنی در 3-1 درصد عموم جمعیت مشاهده میشود. اکثریت این جمعیت را گروه عقبماندگی ذهنی خفیف تشکیل میدهد و شیوع عقبماندگی ذهنی شدید تقریبا ۳ در هر هزار کودک است. عقبماندگی ذهنی در پسران از دختران شایعتر است. (3/1 تا 9/1 به 1) شیوع تاخیر تکاملی گلوبال در کودکان زیر 5 سال مشابه عقبماندگی ذهنی و 3 درصد است.
معیارهای تشخیصی عقبماندگی ذهنی:
برای تشخیص عقبماندگی ذهنی انجام آزمونهای ضریب با بهره هوشی و تطابقی دقیق و دارای اعتبار، ضروری است. معیارهای تشخیصی عقبماندگی ذهنی عبارتند از:
- توان عقلانی به صورت قابل توجه کمتر از معمول که با تعیین ضریب هوشی بررسی میشود. بهره هوشی کمتر از 68 با تست استنفورد و یا کمتر از 70 با تست وکسلر را عقبماندگی ذهنی مینامند.
- نقص در اعمال تطابقی: بیمار بایستی حداقل در دو مهارت تطابقی دچار اختلال باشد. بدیهی است که این اختلال بایستی براساس سن بیمار تفسیر شود. مهارتهای تطابقی شامل مراقبت از خود، زندگی روزانه، مهارتهای اجتماعی و ارتباط با دیگر افراد، کار، اوقات فراغت و سرگرمی، مهارتهای آکادمیک، و حفظ سلامت است.
- سن شروع قبل از شروع ۱۸
طبقهبندی عقبماندگی ذهنی
طبقهبندیهای متعددی مطرح گردیده است اما رایجترین آنها به ترتیب زیر میباشد.
الف- خفیف که به ضریب هوشی ۵۰- ۶۸ اطلاق میشود
ب- متوسط که به ضریب هوشی ۳۶-۵۰ اطلاق میشود.
ج- شدید که به ضریب هوشی ۲۰-۳۵ اطلاق میشود.
د- عمیق که به ضریب هوشی کمتر از ۲۰ اطلاق میشود.
علل عقبماندگی ذهنی
عوامل اتیولوژیک در عقبماندگی ذهنی شامل ژنتیک، تکاملی، اکتسابی، و یا ترکیبی از اینها است. علل ژنتیکی شامل علل کروموزومی و غیرکروموزومی، تکاملی شامل تماس قبل تولد با عفونتها و سموم و علل اکتسابی شامل صدمات حین تولد و عوامل فرهنگی و اجتماعی است. شدت عقبماندگی ذهنی در ارتباط با زمان و مدت صدمه و درجه تماس سیستم عصبی است. هرچه شدت عقبماندگی ذهنی بیشتر باشد احتمال یافت علت بیشتر خواهد بود. در ۷۵ درصد موارد شدید و در حداکثر ۵۰ درصد عقبماندگی ذهنی خفیف علت قابل شناخت یافت میشود. علل قابل شناخت متعدد هستند و بیشتر از 200 مورد ژنتیکی تنها در سایت توارث مندلی ثبت شده است.
عوامل اتیولوژیک در عقبماندگی ذهنی بطور کلی به چهار دسته تقسیم میشود:
علل قبل از تولد، علل حوالی تولد، علل بعد از تولد، و علل نامشخص
علل قبل از تولد
علل قبل از تولد۶۰-۸۰ درصد موارد عقبماندگی ذهنی را شامل میشود. علل قبل از تولد به دو دسته ژنتیکی و غیرژنتیکی تقسیمبندی میشوند. علل ژنتیکی شامل کروموزومی و غیرکروموزومی است.
عللل ژنتیکی – کروموزومی عقبماندگی ذهنی: اختلالات کروموزومهای اتوزومال غالبا با عقبماندگی ذهنی همراه میشوند. احتمال این همراهی در عقبماندگی ذهنی 4-34 درصد گزارش شده است. سندرم داون و دیگر تریزومیها، انواع دلیشن از جمله سندرم فریاد گربه و پرادر ویلی، سندروم X شکننده و دیگر اختلالات کروموزوم X از این قبیل هستند.
علل ژنتیکی- غیرکروموزومی عقب ماندگی ذهنی: شامل سندرمهای پوستی عصبی، اختلالات مادرزادی متابولیسم، و ضایعات ساختمانی مغز است.
علل غیر ژنتیکی عقبماندگی ذهنی قبل از تولد: خیلی از عوامل محیطی در دوران زندگی جنینی میتوانند سیستم عصبی را تحت تاثیر قرار دهند.
عفونتهای مادرزادی: عفونتهای مادرزادی بخصوص روبلا، هرپس، توکسوپلاسموز، سیتومگالوویروس، زیگما، ابشتاین بار، HIV و احتمالا آنفلونزا میتوانند صدمه شدید مغزی در جنین را سبب شده و باعث میکروسفالی، عقبماندگی ذهنی، تشنج، هیدروسفالی، و کلسیفیکاسیون مغز شوند.
اشعه X در دوران بارداری: تماس مادر باردار در دوران حاملگی بخصوص در هفته 7-15 با اشعه X میتواند منجر به عقبماندگی ذهنی شود که به شدت و میزان اشعه بستگی دارد. تماس با اشعه X در مادران باردار میزان شیوع سندرم داون و سایر ناهنجاریهای کروموزومی را نیز افزایش میدهد.
داروها و سوء استفاده از مواد: مصرف الکل، سوءاستفاده از مواد و بعضی داروها از جمله داروهای ضدتشنج و وارفاین در دوران بارداری باعث عوارض شدید در جنین میشود.
سندروم الکل جنینی: مصرف الکل در دوران حاملگی میتواند باعث بروز ناهنجاریهای جنین شود. میکروسفالی، پتوز، هیپوپلازی ماگزیلا، ناهنجاری مفاصل، بینی کوتاه، لب فوقانی نازک، خطوط غیرطبیعی کف دست، شکاف پلکی کوچک، بند انتهایی انگشتان کوچک، ناخن کوچک انگشت پنجم، ناهنجاری مادرزادی قلب و تاخیر سایکوموتور از یافتههای این سندروم است.
داروهای ضد تشنج: فنی تویین و سدیم والپرات از داروهای ضدتشنج هستند که مصرف آنها در دوران بارداری میتواند با تظاهرات متعددی همراه شوند.
علل حوالی تولد
این دسته ۱۰-۲۰ درصد موارد عقبماندگی ذهنی را تشکیل میدهند. زایمان طولانی و مشکل با ایجاد زجر جنین و نوزاد میتواند باعث وقوع عقبماندگی ذهنی شود.
علل بعد از تولد
عوامل بعد از تولد از وسعت کمتری برخوردار است و حداکثر ۱۰ درصد موارد را شامل میشود. عفونتها بخصوص مننژیت چرکی، آبسه مغزی و آنسفالیتها، تروما، ایسکمی، و اختلالات الکترولیتی، هیپوگلیسمی، کرانیوسینوسنتوز اولیه شدید، صرع پایا، آلودگی به کرمهای قلابدار، سوءتغذیه، فقر، دیابت وابسته به انسولین، محرومیت سایکوسوشیال، و مسمومیت مزمن با سرب از علل عمده هستند. مسمومیت حاد و شدید با سرب باعث آنسفالوپاتی و عوارض آن میشود. مسمومیت مزمن با سرب باعث رفتار ضداجتماعی و کاهش بهره هوشی میشود. حداکثر میزان سرب مجاز 10-19 میکروگرم در 100 میلیلیتر است.
تظاهرات شایع عقبماندگی ذهنی بر حسب شدت
عقبماندگی ذهنی خفیف (ضریب هوشی 50-68): در این گروه ممکن است تا زمان شروع مدرسه بهدلیل کفایتهای مهارتهای اجتماعی و ارتباطی در سنین قبل از مدرسه تشخیص مطرح نشود. انجام تحصیلات ابتدایی تا کلاس ششم در مدارس عادی امکانپذیر است. نقایص ارتباطی، اعتماد به نفس کم، خجالتی بودن و وابستگی از یافتههای بارز این بیماران است.
عقبماندگی ذهنی متوسط (ضریب هوشی 36-50): در این گروه ضعف مهارتهای اجتماعی و ارتباطی در سنین قبل از مدرسه تشخیص را مطرح میکند. بخصوص تاخیر در تکلم بارز است. انجام تحصیلات ابتدایی تا کلاس دوم و سوم در مدارس عادی امکانپذیر است. این کودکان به نقیصه خود واقف هستند و احساس خشم میکنند. نظارت نزدیک بر فعالیتهای این افراد ضروری است.
عقبماندگی ذهنی شدید (ضریب هوشی 20-35): در این گروه تاخیر تکامل حرکتی و تکلمی در دوران کودکی تشخیص را مطرح میکند. تکلم بسیار کم و مراقبت شدید ضرورت دارد. آموزش مراقبت از خود و رعایت مسایل بهداشتی امکانپذیر است.
عقبماندگی ذهنی عمیق (ضریب هوشی کمتر از 20): در این گروه تاخیر تکامل حرکتی از دوران شیرخوارگی بارز است. امکان تکلم ناقص و بسیار مختصر در سنین بالا وجود دارد. احتمال آموزش مختصر چند مهارت مراقبت از خود نیز وجود دارد. مراقبت کامل و شدید ضروری است.
تفکر اینکه کودک دچار عقبماندگی ذهنی است برای والدین وحشتناک، دردناک و ناباورانه است. این تراژدی با افزایش سن بیمار و مشاهده تفاوتهای رو به افزایش وی با دیگر کودکان بیشتر خواهد شد. وجود اختلالات همراه در این کودکان بر مشکلات آنها میافزاید. خشم، سرخوردگی و احساس گناه در والدین مشخص است. مشکلات مالی، محدودیتهای کاری والدین و هزینههای تشخیصی و درمانی بار سنگین دیگری است. گفتگو با والدین بصورت همزمان و توضیح این اختلال و عوارض آن توصیه میشود. صحبت از روشهای پیشگیری در صورتیکه امکانپذیر باشد تا حدی برای آنها التیامبخش است.
افراد عقبمانده ذهنی خفیف تقریبا ۸۵ درصد را تشکیل میدهند میزان تحصیلات اینها تا ۶ کلاس است و خیلی از اینها میتوانند تشکیل خانواده داده و مستقل زندگی کنند. این دسته میتوانند شغلهای ساده نیز داشته باشند. افراد عقبمانده ذهنی متوسط تقریبا 10درصد را تشکیل میدهند. بیشتر اینها تکلم داشته و در اوایل کودکی ارتباطات طبیعی داشته و پیشرفت تحصیلی تا حداکثر 1-2 کلاس دارند. در دوران نوجوانی مشکلات این بیماران بیشتر شده و نیاز به حمایت دارند. این افراد میتوانند کارهای نیمه ماهرانه را با نظارت کافی انجام دهند و در کارهای محیطهای محافظت شده استخدام شوند. افراد عقبمانده ذهنی شدید ۴ درصد را تشکیل میدهند و ممکن است چند کلمهای گفته و در بعضی از فعالیتهای روزانه قابل تربیت باشند. افراد عقب مانده عمیق 1-2 درصد را تشکیل میدهند و اکثرا فاقد تکلم بوده و در تمام امور زندگی و فعالیتهای روزانه وابسته هستند.
برگرفته از کتاب بیماریهای مغز و اعصاب کودکان
به قلم دکتر محمودرضا اشرفی