نوشته‌ها

پرسش های رایج در مورد اعصاب کودکان

پاسخ به برخی پرسش های رایج والدین در درمانگاه های اعصاب کودکان:
والدين كودكانی كه به علتی از علل به درمانگاه اعصاب اطفال مراجعه مي نمايند، سؤالات متعددی در مورد ماهيت و پيش آگهي مشكل فرزندشان در ذهن دارند. بخشي از اين سوالات به نحو طبيعي در ذهن والدين می رويند، و بخشی نيز ناشي از القاء باورهای غلط رايج در جامعه توسط اطرافيان مي باشند.
قسمت بسيار مهمی از وظيفه پزشكان روشنی بخشيدن به زوايای تاريك موضوعات مورد پرسش والدين و رفع نگرانی از آنان است.
ماهيت خود محدود شوندة ی كثيری از مشكلات و بيماري ها در طبّ کودکان و نوجوانان چنين اقتضا مي كند كه در چنین مواردی تنها به تشريح طبيعت خوش خیم بيماری و اطمينان بخشيدن به والدين بسنده شود. نبايد به اين اطمينان بخشيِ صِرف و عدم مداخله به خواری نگريست و آن را بي ارزش شمرد، چرا كه:
-اول این که برای انجام اين مهم باید توضیحات کافی و متقاعد کننده به والدین ارائه نمود، و این امر در بيشتر مواقع نسبت به نسخه نويسي و تجويز دارو نياز به اختصاص دادن زمان بسيار افزون تري از طرف پزشك دارد.
-و دوم این که در خيلي از مواقع، تبيين وضعيّت به نحوي كه براي والدين قابل درك باشد و ايجاد سوء تفاهم ها و تصورات اشتباه جديد در ذهن آنان نکند، نیازمند دقت، و ظرافت، و تجربه است.
– و سرانجام دليل ديگر سختی کار آن است كه گاهي والدين اساسأ باور هاي غلط خود را مطرح نمی كنند و پزشكان نيز با مفروض گرفتن آگاهی آنان، طبعاً نيازی به توضيح نمی بينند.

تصورات اشتباه در صورت باقی ماندن نزد والدين منجر به تاَثيرات مخرّب متعدّد بر روند درمان مي شود كه برخي از آنها عبارتند از:
– عدم همكاری كافی والدين در اجرای دستورات درمانی
– كوتاهی در امر پي گيری و مراجعات بعدی
– اضطراب و تشويش بي مورد در نزد والدين
بيشتر اين مشكلات با صرف اندكی وقت و آگاهي دادن به راحتی قابل اجتنابند.
با در نظر گرفتن آنچه گفته شد، اینک به برخی از تصورات اشتباه و پرسش های شایع والدین و طريقه ی مواجهه و پاسخگويی به آنان پرداخته مي شود.

با توجه به آنكه اولاً بيماران دچار انواع تشنج و صرع، اكثريتِ بيماران را در اين درمانگاه تشكيل مي دهند؛ و ثانياً به علت ماهيت حمله ای و ترسناكِ تشنج كه ايجاد وحشت شديدی در نزد والدين می نمايد، ابتدا برخی باورها و پرسش ها در مورد تشنج مطرح مي شود:

-به ما گفته شده اكنون كه فرزند ما دچار اختلال تشنجی است، ما نبايد در مورد امور تربيتی و انضباطی او خيلی سختگيری كنيم وگرنه به اعصابش فشار بيشتري وارد مي آيد كه با خطر عود تشنج همراه است.

متاسفانه چنين تصور غلطی در ميان والدين كودكان مبتلا به اختلالات صرعی نادر نيست و لازم است حتماً مورد روشنگری قرار گيرد. هر چند عوامل چندي مانند خستگی مفرط، يا بی خوابی طولانی، ممكن است احتمال عود حمله تشنجی را افزايش دهند ولي مقاومت در برابر خواسته های ناموجه كودكان در ميان اين عوامل جایی ندارد.
بايد به والدين خاطرنشان ساخت كه اتفاقاً آنان نباید به خواسته های ناموجه کودکان تن دهند، و اصولاً تا جائی که ممکن است “نبايد” با كودكان مصروع خود رفتار متفاوتی داشته باشند؛ بلکه باید از القای احساس مستثني بودن در این کودکان جلوگيري کنند.
جالب است بدانيم كه نتيجه ی طبيعي اين به اصطلاح “مراعات حال” كودكان مصروع، كراراً اِعوجاج ها واختلال های رفتاری است كه بعدها از سوي والدين اشتباهاً به عوارض داروها نسبت داده مي شود و حتی گاهی به قطع بی مورد دارو منتهی می شود.

– در هنگام بروز حمله ی تشنج از دست ما چه كاری ساخته است؟

واقعيت آن است كه بدون داشتن امكانات مناسب بيمارستاني كار زيادی در محيط منزل برای متوقف كردن تشنج ممكن نيست. با اين حال انجام دستورات زير مفيد است:

خواباندن كودك روي سطح صاف و سفت، و ترجيحاً به پهلوي راست جهت اجتناب از خطر آسپیراسیون و بلع ترشحات یا در صورت استفراغ، عدم بلع مواد برگردانده شده
خارج كردن محتويات احتمالی دهان (مواد غذائی به جا مانده از پیش از زمان شروع تشنج)
ممانعت از گاز گرفته شدن زبان با كمك يك جسم نرم در كنار دهان بدون مسدود كردن راه هوايی
باز كردن دكمه های سفت لباس
و سرانجام در صورت در دسترس بودن استفاده از ديازپام مقعدی.

گذاشتن انگشتان لای لب ها و دندان ها به هیچ وجه توصیه نمی شود و کمک کننده نیست و حتی ممکن است باعث آسیب جدّی به انگشت فرد کمک کننده شود.

– جهت پيشگيری از عود تشنج، كودك ما از مصرف چه غذاهايی بايد احتراز كند؟

در منابع رسمي طب اعصاب کودکان، اصولاً از موادّ غذايی به عنوان يك عامل عمده ی برانگیزاننده ی حمله ی تشنج نام برده نمی شود، بنابراين عموماً از طرف پزشکان ممنوعيّت شدیدی از نظر موادّ خوراكی براي اين بيماران در نظر گرفته نمی شود. در عين حال مشاهدات والدين اگر دقیق و بدون سوگیری باشد ارزشمند است؛ بدين معنا كه اگر طبق تجربه ی والدین، وقوع تشنج با ماده ی خوراكی مشخصی ارتباط “واضح و وثيق” دارد، عاقلانه است که آن مادّه ی غذائی را از برنامه ی تغذيه ی كودك حذف نمايند. شايان ذكر است كه در فرهنگ مردم بيشتر نواحی ايران، غذاهایی که اصطلاحاً “سرد” -يا “سردی” ها-  خوانده می شوند، جزو عوامل افزاینده ی  خطر عود تشنج محسوب ميشوند. براي آنكه اين باور به حذف مواد غذايي مفيد و ضروري (مثلا ماست) از رژیم غذائی کودک در حال رشد نيانجامد، توصیه ی  عملي که از نظر فرهنگی نیز برای خانواده ها قابل قبول باشد، مصرف اين دسته از خوراكی ها به همراه دسته ی  مخالف -يعني “گرمی “ها- (مانند خرما) می باشد.

– آيا مصرف داروهای اعصاب، آن هم برای مدتی طولانی، با عوارض سوء برای فرزندمان همراه نخواهد بود؟ و آيا فرزندمان به مصرف اين داروها معتاد نخواهد شد؟

پاسخ مناسب آن است كه متذكر شويم كه دارو پس از سنجش فوايد و مَضارّ نسبی آن توسط یک فرد حرفه ای یعنی پزشک تجويز شده است. مسلماً ما هيچ كودك سالمی را به مصرف دارو محكوم نمي كنيم. باید به یاد داشت که با وجود آنكه مصرف دارو همیشه با مخاطرات بسیار اندكي برای كودك همراه است، ولي خطر خود بيماری و خطر مصرف نکردن دارو و تشدیدعلائم بیماری خطری به مراتب بزرگتر است. در واقع به اصطلاح حُکما ما از “شَرِّ كثير” به “شرّ قليل” می گريزيم، و از اين امر گزيری نداريم.

ضمناً بايد عوارض احتمالي شايع دارو را برشمریم، و والدين را نسبت به گزارش زودرس آنها هشيار نماييم.
نهایتاً بايد دانست اگر چه داروهاي ضد تشنج به معنای رايج كلمه اعتيادآور نيستند، (ايجاد تولرانس و وابستگي فيزيكي نمي كنند) اما قطع آنان به خاطر خطر عود تشنج بايد تدريجي بوده، با صلاحديد و برنامه ريزی پزشك انجام شود.

– آيا فرزند من که مبتلا به صرع می باشد می تواند به فعاليت های ورزشی بپردازد؟

رویکرد كلی آن است كه شیوه ی زندگی و فعاليت های اجتماعی اين كودكان تا جایی كه ممكن است که دچار محدوديّت نشود. ورزش به طور اَعَمّ براي اين كودكان منع نمی شود و حتی مطابق برخی گزارش ها در كاهش حملات مؤثر است.
ليكن انجام ورزش های پر برخورد و خشن همراه با خطر ضربه به سر (مانند ورزش های رزمی)، و همينطور ورزش های همراه با خطر سقوط (موتورسواری یا صخره نوردی) توصيه نمی شوند.
شنا نيزعليرغم فوايد فراوان، در فردی که هنوز تشنج هایش هنوز به نحو کامل کنترل نیست باید تحت نظارت فردی که قادر به انجام عملیات نجات است انجام شود.
ورزش در کودکان مصروع بهتر است سبک باشد و از فعالیت خیلی سنگین ورزشی که منجر به خستگی مفرط می شود باید اجتناب کرد.

پرسش هایی در باره ماهیت ژنتیکی و ارثی بیماری ها:

– به ما گفته شده کودک مان دچار یک بیماری ارثی یا ژنتیک است، در حالیکه چنین موردی تاکنون در خانواده ی ما سابقه نداشته است.
بعلاوه، ما كه قبل از ازدواج “آزمايش ‍‍‍ژنتيك” داديم، پس چرا فرزندمان دچار مشكل شده است؟
اين يكي از سؤالاتي است كه با آشنائی سطحی مردم با مقوله ای به نام “مشاوره ی قبل از ازدواج”، هر روز بيشتر در كلينيك با آن مواجه ايم.
باید دانست یک بیماری ژنتیک یا ارثی می تواند در یک خانواده برای اولین بار اتفاق بیافتد. حوادثی در سطح سلولها و مواد حامل اطلاعات ژنتیک رُخ می دهند (“جهش” ها در سطح ژن ها، یا مثلا “ترانسلوکیشن” ها و …در سطح کروموزوم ها) که می تواند باعث بروز بیماری برای اولین بار در یک عضو خانواده شود.
بعلاوه، گاهی یک ژن معیوب و بیماری زا ممکن است چندین نسل انتقال یابد و ایجاد علائم بیماری نکند و تازه پس از چندین نسل دوباره تظاهر یابد، و بنابراین هیچکس از اعضای خانواده نفر بیمار قبلی را که متعق به چندین نسل قبل بوده به خاطر ندارد وهمه فکر می کنند این بیماری برای اولین بار ظاهر شده است.
متاسفانه والدینی که چنین پرسش هایی می کنند، گاهی يك آزمايش ساده مثل كاريوتايپ در دست دارند و ادعا مي كنند كه پيش از ازدواج مراجعاتی داشته اند و در پاسخ ابراز نگراني شان در مورد احتمال تولد كودك دچار بيماری ارثی براي آنان چنين آزمايشی تقاضا شده و سپس با مشاهده ی پاسخ آن، احتمال هر گونه بيماری ارثی منتفی دانسته شده است.
باید به والدین توضیح داد که اوّلاً آزمايش واحد و خاصّ و ثابتي به نام “آزمايش ژنتيك” وجود ندارد؛ حداقل چند صد بیماری ژنتیک وجود دارد و بسته به اینکه به کدام بیماری یا کدام دسته از بیماری های ژنتیک شک کنیم آزمایشات مختلفی قابل درخواست کردن است و بنابراین هیچ بعید نیست که نوع خاصی از آزمایش در فردی نرمال باشد، و در عین حال او به نوع دیگری از بیماری های ژنتیک مبتلا باشد.
و بالاخره گاهی نیز والدین می پرسند که اگر فرزندشان دچار یک بیماری ارثی است چرا تا چند سالگی سالم بوده است و اینک تازه دچار علائم بیماری شده است. باید توضیح داد که بیماری های ژنتیک با اینکه از والدین به ارث می رسند در واقع لزوماً از بدو تولد تظاهر نمی یابند و بسیاری از آنها ممکن است حتی در سنین پیری خود را آشکار کنند و بنا براین صِرف اینکه کودک تا مدتی ظاهراً مشکلی نداشته است، رد کننده ی بیماری ارثی نیست.

 

دکتر محسن جوادزاده، نورولوژیست کودکان و نوجوانان

ام اس چیست؟

ام اس چیست؟

آیا موج خطرناک «ام اس» در کشور یک سونامی است؟
بیماری «ام اس» از بیماری‌های مخرب دستگاه عصبی مرکزی است که خوش‌بختانه در بین کودکان کمتر از بزرگ‌سالان مشاهده می‌شود. طبق آمار، دو درصد از مبتلایان به «ام اس» زیر ۱۶ سال هستند. اگرچه امروزه در کشورمان شاهد افزایش شیوع این بیماری به خصوص در کودکان هستیم، به‌طوری‌که کارشناسان به اصطلاح از آن به عنوان یک سونامی نام می‌برند ولی شاید این تشبیه چندان درست نباشد چون تفاوت «ام اس» با سونامی در این است که سونامی قابل پیش‌بینی نیست ولی «ام اس» را می‌توان در کشور پیش‌بینی و تا حدی کنترل کرد.

” ام‌اس” ؛ چیست؟ چگونه است؟

“ام اس” چیست و تفاوت «ام اس» کودکان با بزرگسالان در چیست؟

بیماری “ام اس”»(Multiple sclerosis) یک بیماری التهابی است که در آن غلاف‌های میلین سلول‌های عصبی در مغز و نخاع توسط سیستم ایمنی بدن آسیب می‌بینند و جزو بیماریهای دمیلینیتینگ یا مخرب میلین محسوب می شود. در این بیماری ها سیستم ایمنی بدن که وظیفه‌اش حفاظت از بدن و نابود کردن آسیب‌رسان‌های خارجی همچون باکتری‌هاست، شروع به حمله به غلاف میلین دور سلول‌های عصیی می‌نماید و بنابراین انتقال پیام توسط این اعصاب مختل می‌شود. مشخصه‌ی مهم “ام اس” حملات مکرر آن، و عود های متناوب بیماری است.
یکی از تفاوت های بیماری های دمیلینیتینگ بزرگسالان با کودکان آن‌ است که در بزرگسالان تقریبا همیشه بعد از بهبودی حمله‌ی اول، برگشت بیماری را شاهد خواهیم بود. ولی در کودکان می‌توان امیدوار بود که بروز حمله دمیلینیشن یا تخریب میلین برای اولین و آخرین بار باشد و کودک بعد از درمان دیگر هرگز مبتلا نشود. در واقع می‌توان گفت که خیلی از موارد بیماری های دمیلینیتینگ در بچه ها هرگز به ام اس تبدیل نمی‌شود.

”  ام‌اس”؛ چه باید کرد؟

علل بروز این بیماری چیست؟
عوامل مختلفی دست‌به‌دست هم می‌دهند که ما هنوز از برخی از آنها بی‌اطلاع هستیم. بعضی علائم محیطی و بعضی ژنتیکی هستند. وجود زمینه‌ی ژنتیکی، بسیار در بروز بیماری مؤثر است؛ با این‌حال روزبه‌روز به اهمیت علل محیطی بیشتر پی می‌بریم. در برخی مناطق مانند سوئد و نروژ ریسک ابتلا به این بیماری بیشتر است تا نواحی استوایی، به‌طوری‌که حتی اگر فردی زیر 15 سال از مناطق استوائی به نقاط شمالی مهاجرت کند احتمال ابتلایش به «ام اس» مشابه افراد بومی مقصد خواهد بود، پس به نظر می رسد که عوامل محیطی بسیار تأثیرگذار هستند مانند عوامل عفونی و ویروس‌ها.
یکی از دلائل اینکه در ایران به طور ناگهانی با رشد این بیماری مواجه شدیم، ممکن است بر اثر کمبود ویتامین D باشد. البته مشخص نیست چرا سطح ویتامین D کلا در همه افراد کشور چه زن و چه مرد کم است، ولی به هر حال این کمبود ویتامین دی در مبتلایان به «ام اس» بیشتر مشاهده می‌شود. همچنین، شیوع «ام اس» در شهرها و مراکز صنعتی بیشتر است و در مناطق مرزی که کارخانجات صنعتی کمتر است شیوع بیماری نیز کمتر است. در ایران بالاترین شیوع را ظاهراً شهر اصفهان دارد و بعد از آن تهران. پسماندهای صنعتی، سموم معلق در هوا، مصرف غذاهای کنسرو شده و در واقع تغییر عادات غذایی یک کشور وقتی به سمت صنعتی شدن می‌رود، از مهم ترین عوامل دیگری هستند که به نظر می رسد در بروز بیماری مؤثر هستند. البته مانند بسیاری دیگر از بیماری‌ها در عالم پزشکی، اینجا هم چندین عامل محیطی در کنار هم، بعلاوه‌ی استعداد ژنتیکی ناشی از وجود چند ژن گوناگون، همه با هم تعیین می کنند که در فرد معیّنی بیماری ظاهر بشود یا نشود.

بیماری «ام اس» چه علائمی دارد؟

این بیماری به قسمت‌های مختلف سیستم عصبی بدن آسیب می‌زند و بسته به اینکه اعصاب کدام ناحیه آسیب دیده باشد علائم نیز متفاوت است، مانند مشکلات بینایی، کم شدن یا تار شدن دید، مشکلات حرکتی، تعادل و راه رفتن، مشکلات بلع، دفع، لرزش اندام‌ها، مشکلات حسی و موارد دیگر. همچنین هم به دلیل خود آسیبی که به سیستم عصبی وارد می‌شود، و هم به دلیل تاثیرات اجتماعی ناشی از محدودیت ها و مشکلاتی که فرد برای فعالیت های روزانه اش پیدا می کند، بیماری می‌تواند باعث تغییر خلق و مشکلات روحی مانند افسردگی در افراد مبتلا نیز بشود. علایم بیماری «ام اس» می‎توانند خفیف یا شدید باشند. ممکن است به مدت طولانی ادامه داشته باشد یا در مدت کوتاهی به پایان برسد. البته در مقایسه با افراد بزرگسال، تشخیص «ام اس» در کودکان کمی سخت‌تر است. کودکان تا یک سنی یا حرف نمی‌زنند یا ممکن است در رساندن و شناساندن مفاهیم مشکل داشته باشند، برای مثال یک کودک خردسال نمی‌تواند گزگز کردن دستش را به ما اطلاع بدهد یا مفهومش را بیان کند، بنابراین باید نسبت به تغییرات مشکوک در رفتار و توانائی‌ها حساس تر باشیم. نمی‌خواهیم خانواده‌ها را حساس و نگران کنیم و هر تغییر هم ناشی از “ام‌اس” نیست و چنانکه گفتیم “ام‌اس” اصولا در بچه ها چندان بیماری شایعی نیست، ولی بهتر است اگر متوجه تغییر در توانائی‌ها و عملکرد سیستم عصبی در کودک شدند برای اطمینان مراجعه کنند.

آیا تشخیص زودهنگام «ام‌اس» تأثیری در درمان آن دارد؟
بله، حتماً. زیرا وقتی آسیب ایجاد شود برگشت آن بسیار مشکل است. می‌دانیم که برخلاف سایر سلول‌های بدن، اگر یک نورون یا سلول عصبی از بین برود، دیگر ساخته نمی‌شود، پس بعد از آسیب‌های شدید قدرت ترمیم وجود ندارد و باید تا جایی که امکان دارد جلوی حمله‌ها و عودهای بعدی را با دارو و عوامل بازدارنده بگیریم تا شاهد تخریب کمتری باشیم.

“ام‌اس” چه تأثیراتی بر رشد روانی و مهارت‌های کودک برجای می‌گذارد؟
به‌طور کلی “ام‌اس” به دلیل ناتوانی‌هایی که در کودک ایجاد می‌کند، بر خلق کودک تاثیر می‌گذارد و نیز ممکن است کودک به‌خاطر بستری شدن‌های طولانی و مکرر از یادگیری دروس عقب بماند و بدین ترتیب، پیامدهای اجتماعی، ارتباطی، تحصیلی و روان‌شناختی بعید نیست. البته میزان این تأثیرات کاملا به میزان و محل آسیب سیستم عصبی بستگی دارد و از کم تا بسیار ناتوان کننده متفاوت است.

واکنش پدران و مادران هنگامی‌ که متوجه بیماری فرزندشان می‌شوند چگونه است و توصیه شما به آنها چیست؟
معمولاً اولین واکنش روانی انسان‌ها به طور کلّی در مواجهه با بیماری‌های جدّی و خطرناک برای خود فرد یا برای نزدیکان و عزیزان، “انکار” است، یعنی پدران و مادران تمایل دارند که نپذیرند که فرزندشان دچار یک بیماری جدّی است. طبیعی است که اغلب به چند پزشک دیگر مراجعه می‌کنند تا شاید تشخیص متفاوت و دلگرم کننده‌ای بگیرند که البته اگر این روند خیلی به طول انجامد شاید زمان گرانبهائی از دست برود. بعد از پذیرش بیماری، اغلب انسان ها از نظر روانی وارد مرحله‌ای شوند که خشم مهم ترین خصیصه‌ی آن است؛ و گاهی نیز ممکن است این خشم را به پزشک تشخیص دهنده معطوف ‌کنند زیرا اوست که این بیماری را در فرزندشان کشف کرده و به آنها اطلاع داده است. بعد از مدتی ممکن است دچار درجاتی از افسردگی ‌شوند و در نهایت اغلب به پذیرش و درک درستی از وضعیّت، موفق می شوند و می توانند گام ‌های درست را برای بهترین درمان ممکن بردارند. بدیهی است که هر چه زودتر واقعیت را بپذیرند، امکان آن هست که سریع‌تر و امیدوارتر بتوان وارد مراحل درمانی شد.

منبع: مصاحبه‌ی جناب آقای دکتر محسن جوادزاده (فوق‌تخصص مغز و اعصاب کودکان)