نوشته‌ها

اختلال اضطراب جدایی: اجتناب از مدرسه رفتن


رفتن به مدرسه برای بیشتر کودکان یک تجربه لذت بخش و هیجان انگیز است. با این حال، برای برخی، حضور در مدرسه ممکن است رنج آور و تحمل آن دشوار باشد و یا از آن اجتناب شود.

این کودکان ممکن است از اختلال اضطراب جدایی رنج ببرند که ممکن است به صورت اجتناب ازرفتن به مدرسه ظاهر شود. اجتناب از اجزای اصلی این اختلال است.
و می تواند به صورت اجتناب از رفتن به مدرسه، عدم تمایل به تعامل با سایر کودکان، بدون حضور والدین یا مراقبان یا امتناع از به تنهایی خوابیدن شکل بگیرد.
درک این نکته مهم است که ترس از جدایی در ۸ ماهگی، ۱۲ ماهگی و بین ۱۸ ماهگی تا ۳ سالگی متداول است. همچنین برای کودکان عادی است که هنگام ورود به مهد کودک یا پیش دبستانی ترس ازجدایی داشته باشند. ، با این حال ،این اختلال با اضطراب بیش از حد و نامتناسب با رشد کودک در مورد جدا شدن از خانه یا مراقب او مشخص می شود.

علائم اضطراب جدایی جسمی، شناختی و رفتاری است. علائم جسمی ممکن است شامل معده درد، حالت تهوع، اسهال، استفراغ، سردرد، گر گرفتن، خستگی، گریه، عدم توانایی در صحبت کردن، تنش / کج خلقیهای گاه به گاه و لجبازی تحریک پذیری باشد.
علائم شناختی شامل افکار بیش از حد نگران کننده است که به خود یا مراقبان فرد مبتلا مربوط می شود. این موارد ممکن است شامل گم شدن یا ربوده شدن، ترس از بیماری یا نگرانی از اینکه مراقب ممکن است در یک تصادف خطرناک کشته شود و به این ترتیب به خانه برنگردد، باشد. ارتباط بین این افکار متفاوت، ترس است که در نهایت فرد از مراقب اصلی جدا شود.
از نظر رفتاری، شایع ترین و آشفته ترین علامت امتناع از مدرسه است. این ممکن است امتناع کامل از حضوردر مدرسه، رفتن به مدرسه اما زود به خانه برگشتن، شروع دیر هنگام مدرسه، کج خلقی در هنگام ورود به مدرسه، وحضور درکلاس باشدت بالایی ازاحساس پریشانی به نظر برسد. علائم دیگر شامل امتناع یا عدم تمایل به تنها بودن یا بدون حضور مراقبان، کابوس های مکرر با مضامین جدایی و اجتناب از موقعیت ها یی است که ممکن است منجر به جدایی از مراقبان شود.
این اختلال در صورت تشخیص صحیح، قابل درمان و کنترل است. شرکت والدین در درمان بسیار مهم است ، زیرا کودک برای موفقیت باید مورد توجه والدین قرار گیرد. والدین نیز علی رغم فشارهای زیاد کودک برای بازگشت به راهکارهای “قبلی” تعامل با یکدیگر، باید کاملاً از برنامه درمانی حمایت کنند.
و همچنین والدین نیز باید، با وجود فشار زیاد کودک برای بازگشت به راهکارهای متقابل “قبلی”. مطابق با برنامه درمانی کاملاً مورد حمایت قرار گیرند.
مدت زمان ایده آل برای درمان اختلال اضطراب جدایی در حدود دوازده جلسه است، اگرچه مطالعات نشان می دهد کودکانی که حداقل شش جلسه دارند، بهبود نشان می دهد. مانند درمان سایر اختلالات اضطرابی ، توصیه می شود که هر جلسه به صو رت مستقل بوده و مؤلفه های اصلی درمان شناختی-رفتاری را در بر بگیرد.

درمان با آموزش کودک در مورد اضطراب و عادی سازی تجربه خودش شروع می شود. اضطراب یک پاسخ طبیعی است که همه افراد آن را تجربه می کنند و به هشدار دادن به فرد برای آگاهی از خطر کمک می کند. استفاده از قیاس آلارم اتومبیل هنگام خرابی آن یا زنگ هشداردودی که با کمترین سیگنال خاموش می شود ، در کمک به کودک و نوجوانان در درک اضطراب کمک می کند. آموزش همچنین شامل کمک به کودک برای درک اینکه چرا اضطراب ایجاد می شود. یک راه ایده آل برای توضیح اضطراب استفاده از مثلث A (عاطفه) B (رفتار) C (شناخت) است تا کودک بتواند ارتباط بین افکار (C) ، احساسات (A) و رفتار (B) را درک کند.

به عنوان مثال یک کودک ممکن است فکر کند (C) ، “پدر من اگر به محل کار برود ، تصادف خواهد کرد” ، احساسات (A) حالت تهوع و سر درد شود. رفتارها (B) حرفها و شكايات کودک است تا پدر در خانه بماند. درک این رابطه در نهایت کودک را قادر می سازد تا کنترل بیشتری از وضعیت تحریک کننده اضطراب را به دست گیرد.

مؤلفه اصلی درمان ، کمک به کودک است که علایم بدنی اضطراب ، احساسات (A) را تشخیص دهد.و نحوه مدیریت آنها را بیاموزد استفاده از علایم بدنی به عنوان سرنخ یا علائم هشدار دهنده اضطراب به کودک کمک می کند تا بداند چه زمانی می تواند از راهکارهای مدیریتی مؤثر مانند آرامسازی پیشرونده عضلات یا تنفس عمیق و کنترل شده استفاده کند.

یکی دیگر از مؤلفه های اصلی درمان شناختی به چالش کشیدن یا کمک به کودک برای به دست آوردن توانایی جلوگیری از انتشار افکارافراطی و اغراق آمیز است.

(C) یادگیری شناسایی افکار غیر مفید و بیرونی کردن آنها به عنوان “هیولاهای نگران کننده” ، کودک را قادر می سازد که با آنها مقابله کند. سایر راهبردهای شناختی به کودک کمک می کند تا افکار مختل کننده را با ایده های مفید تر جایگزین کند یا واقع بینانه احتمال وقوع هر فکر را تخمین بزند. شناسایی و سپس به چالش کشیدن الگوهای تفکر معیوب کمک می کند تا اضطراب کاهش یابد و احتمال مشارکت در مقابل اجتناب را افزایش دهد.
همه مؤلفه های درمان شناختی – رفتاری اختلالات اضطرابی برای مداخله موفق مهم هستند. با این حال، قرار گرفتن در معرض وضعیت ترسناک یا مواجهه کودک با ترس از آنها بسیار مهم است. قرار گرفتن در معرض وضعیت ترسناک بهتر است بتدریج انجام شود، نه اینکه از رویکرد همه یا هیچ استفاده شود. سلسله مراتب یا نردبان ترس به گونه ای ساخته شده است که کودک می تواند به تدریج از کمترین وضعیت ترسناک به ترسناک ترین وضعیت روبرو شود. از آنجا که کودک از طریق سلسله مراتب ترس می آموزد، مدت زمان قرار گرفتن در معرض آن نیز می تواند از کوتاه تا طولانی افزایش یابد. هر سلسله مراتب برای هر کودک به صورت فردی خواهد بود. به عنوان مثال، بازی در خانه یک دوست بدون حضور والدین ممکن است از حضورکامل پدر و مادر در خانه برای زمان بازی، نیمی از زمان بازی یا انتظار دربیرون از خانه در ماشین فقط با دسترسی به تلفن همراه صورت گیرد .

اگرچه اضطراب جدایی می تواند یک اختلال دشوار باشد، اما قابل درمان است. بخشی از مؤلفه های اصلی درمان شامل درک احتمال عود است. غالباً كودك برای مدت زمانی سلسله مراتب را خوب انجام می دهد و سپس ناگهان پسرفت می کند. این ممکن است هنگام تغییر برنامه ها و روالهای مورد انتظار رخ دهد. بهتر است بدانید این امر طبیعی است و به تجدید دستاوردهای قبلی کمک خواهد کرد.

تحقیقات نشان داده است که مهارتهای مدیریت اضطراب در رویکرد شناختی-رفتاری و استراتژیهای مواجهه با آن در درمان اختلال اضطراب جدایی مؤثر است. مدرسه رفتن برای کودکان مانند کار برای بزرگسالان ، بخش مهمی از تجربه و رشد آنان است. آموزش برای مدیریت علائم ناتوان کننده این اختلال، کودکان و خانواده ها را قادر می سازد تا با ترس های خود روبرو شوند و زندگی لذت بخش تری داشته باشند.